ادواردو آنیلی توسط عوامل صهیونیست به شهادت رسیده است
ادواردو آنیلی توسط عوامل صهیونیست به شهادت رسیده است
ه گزارش دفتر رسانه و ارتباطات نهضت استادی بسیج قزوین ، نشست سلسله مباحث سیره و سبک زندگی شهدا که به همت معاونت بانوان بسیج اساتید استان قزوین و همکاری اندیشکده سبک زندگی ایرانی اسلامی برگزار می گردد این هفته شهید ادواردو آنیلی بعنوان شهید ثروتمند شیعه که ارائه آن توسط مهری السادات تقوی صورت گرفت
ادواردو آنیلی در ۶ ژوئن ۱۹۵۴ در نیویورک به دنیا آمد. او تحصیلات مقدماتی را در ایتالیا و سپس در کالج آتلانتیک انگلستان گذراند. پس از آن در رشته ادیان و فلسفه شرق از دانشگاه پرینستون آمریکا با درجه دکترا فارغ التحصیل شد.
شهید ادواردو آنیلی تنها وارث میلیاردر مشهور جوآنی آنیلی بود که بعد از مسلمان و شیعه شدن بخاطر اعتقادات مذهبی اش زندگی سختی را گذران و سر انجام برای اینکه ارثیه کلان پدر به دست او نرسد به شهادت رسید.
پدرش سناتور جیووانی آنیلی ثروتمند ایتالیایی و مالک کارخانجات اتومبیل سازی فیات ، فراری ، لامبورگینی ، لانچیا آلفارمو ، ایویکو، به همراه چندین کارخانه تولید قطعات صنعتی، چند بانک خصوصی، شرکتهای طراحی مد و لباس، روزنامههای پرتیراژ لاستامپا وکوریره دلاسرا، باشگاه اتومبیل رانی فراری و باشگاه فوتبال یوونتوس بود. افزون بر اینها چندین شرکت ساختمان سازی، راه سازی، تولید لوازم پزشکی و بالگرد سازی هم وجود دارد که خانواده آنیلی جزء سهامداران اصلی آنها میباشند.کارشناسان اقتصادی درآمد سالانه خانواده آنیلی را بالغ بر ۶۰ میلیارد دلار تخمین می زنند که ۳ برابر درآمد نفتی جمهوری اسلامی ایران در آن تاریخ است. ادواردو تنها فرزند پسر سناتور آنیلی است.
تنها خواهرش مارگریتا نام دارد. او ۷ فرزند دارد كه ثمره دو ازدواج او بودند. شوهر اول مارگریتا، آلین الكان یهودی و شوهر دومش سرجه دفالن مسیحی است. او ۳ فرزند از شوهر اولش به نامهای جاكوب، لاپو و جینورا و از شوهر دومش ۴ فرزند به نامهای ماریا، پییترو، سوفیا و آنا دارد
اسلام
ادواردو تحصیلات مقدماتی را در ایتالیا طی کرد و بعد به کالج آتلانتیک در انگلستان رفت و پس از آن در رشته ادیان و فلسفه شرق از دانشگاه پرینستون ایالات متحده با اخذ درجه دکتری فارغ التحصیل شد.
ادواردو در ۲۰ سالگی وقتی در نیویورك دانشجو بود، یك روز در كتابخانهای در همان شهر، تصادفاً چشمش به قرآن میافتد و شروع به مطإلعه آن میكند. خودش در صحبتهایی كه با دوستانش داشت، گفته بود در نیویورك كه بودم یك روز در كتابخانه قدم میزدم و كتابها را نگاه میكردم که چشمم افتاد به قرآن. كنجكاو شدم كه ببینم در قرآن چه چیزی آمده است. آن را برداشتم و شروع كردم به ورق زدن و آیاتش را به انگلیسی خواندم، احساس كردم كه این كلمات، كلماتی نورانیاند و نمیتواند گفته بشر باشند. خیلی تحت تاثیر قرار گرفتم و آنرا امانت گرفتم وب یشتر مطالعه كردم و احساس كردم كه آن را میفهمم و قبول دارم. محمد اسحاق عبداللهی كه از دوستان مسلمان آنیلی است نیز در مورد او میگوید؛ «ادواردو خیلی شبها بیدار میماند و با نور شمع تا صبح قرآن را مطالعه میكرد.»
بعد از این قضیه به یك مركز اسلامی در نیویورك مراجعه میكند و درخواستش مبنی بر اینكه میخواهد مسلمان شود را مطرح میكند.
آنها هم نام «هشام عزیز» را برای وی انتخاب میكنند.
ادواردو شرح مسلمان شدنش را چنین میگوید:
در نیویورک که بودم یک روز در کتابخانه قدم میزدم و کتابها را نگاه میکردم چشمم افتاد به قرآن . کنجکاو شدم که ببینم در قرآن چه چیزی آمده است. آنرا برداشتم وشروع کردم به ورق زدن و آیاتش ر ا به انگلیسی خواندم ، احساس کردم که این کلمات ،کلمات نورانی است ونمی تواند گفته بشر باشد. خیلی تحت تأثیر قرار گرفتم, آن را امانت گرفتم و بیشتر مطالعه کردم و احساس کردم که آن را می فهمم و قبول دارم
این گفته كه ادواردو در اثر معاشرت با مسلمانان به این دین گرویده، یك ادعای بیثبات است، چون با موقعیت مالی و سیاسی كه پدر ادواردو داشت، هیچكس به خود اجازه نمیداد كه چنین مسائلی را با او در میان بگذارد و او را به دین جدید دعوت كند.بعد از این قضیه به یک مرکز اسلامی در نیویورک مراجعه میکند و درخواستش مبنی بر اینکه میخواهد مسلمان شود را مطرح میکند. آنها هم نام «هشام عزیز» را برای وی انتخاب میکنند.
تشیع
وی پس از ملاقات و گفتگو با دکتر قدیری ابیانه شیعه شده بود.
دكتر قدیری كه از سال ۱۳۵۱ برای تحصیل در رشته معماری به ایتالیا رفته بود، از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی، رایزن مطبوعاتی سفارت جمهوری اسلامی ایران در ایتالیا بوده و آشنایی او با ادواردو آنیلی در همان زمان و به دنبال تماس ادواردو آنیلی با او آغاز شده است. اولین آشنایی وی با تشیع و انقلاب اسلامی ایران از طریق یکی از مصاحبههای دکتر محمد حسن قدیری ابیانه (رایزن مطبوعاتیسفارت ایران در ایتالیا بین سالهای ۵۸ تا ۶۱) از طریق تلویزیون ایتالیا بوده است و پس از آن برای دیدار با وی به سفارت مراجعه میکند و پیوند دوستی بین آنها ایجاد میشود.
دکتر قدیری در مورد اولین ملاقاتش با ادواردو میگوید:
بعد از یک میزگرد مطبوعاتی که برگزار کردیم -به عنوان رایزن مطبوعاتی سفارت ایران-، یک روز یکشنبه در حالی که من در اقامتگاه سفارت بودم، دربان سفارت گفت که یک جوان ایتالیایی آمده و میخواهد شما را ببیند. من هم گفتم اگر میشود به او بگویید فردا برای ملاقات بیایند. ولی بعد از لحظاتی دربان سفارت دوباره زنگ زد که این جوان میگوید خدا هر در بستهای را میگشاید. من هم گفتم در را باز کنند و خودم هم رفتم به استقبالاش. جوان قد بلند لاغری بود که با یک موتور گازی کهنه آمده بود و خودش را ادواردو آنیلی معرفی کرد. من بدون اینکه انتظار جواب مثبتی از او داشته باشم، از او پرسیدم که شما با خانوادهِ آنیلی معروف نسبتی دارید و او گفت که من پسرش هستم.
و زمانی که فخرالدین حجازی در سال ۱۳۵۹ به ایتالیا سفر میکند و با ادواردو آشنا میشود، از او میخواهد که یک بار دیگر تشرف خویش را به تشیع اعلام نماید. سپس فخرالدین حجازی نام مهدی را برای او انتخاب میکند. او در مکاتبات خود از نام هشام عزیز که سالها از آن استفاده کرده بود، استفاده میکرد و در مکالمات خود با دوستان ایرانیش از نام مهدی استفاده بهره میگرفت.
ادواردو همواره به دنبال این بود که دوستان و بستگانش را با اسلام آشنا کند. به دعوت او دوستش، لوکا گائتانی لاواتلی اسلام آورد و مسلمان شد. او مدتی در ایتالیا منزوی بود و در یک آپارتمان در شهر رم زندگی میکرد. وی در چند نوبت به ایران سفر كرده بود و در فروردین سال ۱۳۶۰ با امام خمینی نیز ملاقات کرده بود كه امام خمینی در آن دیدار پیشانی وی را بوسیده بود.و با آقای خامنهای در قبل از دوران ریاست جمهوریاش و همچنین با آقای هاشمی رفسنجانی در زمان ریاست مجلس شورای اسلامی دیدار كرده بود.(تصویر ادواردو در صف اول نماز جمعه تهران- فروردین 1360
آقای هاشمی رفسنجانی در صفحه42 کتاب عبور از بحران می نویسد: " آقای فخرالدین حجازی و پسر مدیر شرکت فیات از ایتالیا که مسلمان شده است به زیارت امام آمدند و از نیازهای دانشجویان اسلامی خارج از کشور مطالبی گفتند ". (شنبه6فروردین1360)ادواردو با اینکه به دلیل موقعیت مالی و سیاسی خانوده اش با بسیاری از رهبران سیاسی و مذهبی جهان ملاقات کرده بود، اما در ملاقات با حضرت امام(ره) به شدت شیفته سادگی، عظمت و معنویت ایشان شده بود که این ارتباط عملا مسیر زندگی ادواردو را عوض کرد.
او سفری هم به مشهد داشت و به زیارت حرم مطهر حضرت امام رضا(ع) رفته بود. برای اولین بار كه به مشهد رفته بود، به او گفته بودند كه چون اولین بار است كه به زیارت میروی، هر آرزویی داشته باشی برآورده میشود. وقتی از او پرسیدند كه از امام رضا چه خواستی، وی گفته از او خواستم كه قلب پدرم را نسبت به من مهربان كند
او از همان دوران جوانی، علاقهای به اداره ثروت عظیم خانوادگی به روش پدرش نداشت و فقط چند سال مسئولیت اداره باشگاه فوتبال یوونتوس را به عهده داشت که پس از مدتی وی را از كار بركنار كردند و عمویش جای وی را گرفت.
در اواخر دهه ۸۰، موضوع انتخاب جانشین برای سناتور آنیلی در شورای رهبری فیات مطرح شد و ادواردو را به دلیل اعتقادات مذهبیاش نامناسب تشخیص دادند، اما در واقع وارث اصلی او بود و باید بهانهای برای كنار گذاشتنش پیدا میكردند.
در همین زمان ماجرای ماریندی پیش آمد. در اكتبر ۱۹۹۰ رسانهها اعلام كردند كه به خاطر حمل ۳۰۰ گرم هروئین، وی را در شهر ساحلی ماریندی در كنیا دستگیر كردهاند. ماجرایی كه اصلاً واقعیت نداشت و پلیس و دادگاه كنیا خیلی زود متوجه اشتباهشان شدند، اما خوراك مطبوعات ایتالیا كه اكثراً زیر نفوذ پدرش بودند، فراهم شد و برخی حتی او را قاچاقچی نامیدند و تبرئه شدنش را به خاطر نفوذ پدرش می|دانستند.
بعد از آن با اینكه برخی مطبوعات به اشتباه خود در مورد ادواردو اشاره كردند، اما با گسترش شایعات، افكار عمومی برای معرفی جانشینی غیر از او برای مدیریت فیات آماده شد.
در اوایل دهه ۹۰، پسر عمویش "جیووانی امبرتو" را به جانشینی انتخاب كردند. ادواردو نیز مخالفتی نكرد و حتی برای وی نامه نوشت و ضمن تبریك به او توصیه كرد كه بازیچه دست پول پرستان نشود. اما در سال ۹۷، خانواده آنیلی با یك بحران مواجه شد. جیووانی در ۳۶ سالگی، بر اثر سرطان ناشناخته ای درگذشت.
راز شهادت
۱۵ نوامبر سال ۲۰۰۰ (۲۴ آبان ۱۳۷۹) جسد ادواردو در زیر پل «ژنرال فرانکو رومانو» پیدا شد، ظاهر قضیه نشان میداد که وی از روی پل به پائین پرت شده است.
آقاي دكتر باوا ميگويد :
ادواردو تصميم داشت با ايجاد تغييراتي اساسي در قسمت مديريت تجاري شركت فيات به خيلي از مسايل مبهم و زد و بندها پايان دهد. نكته ديگر اين است كه به غير از دادستاني ايتاليا، گزارش اداره پليس جنايي ايتاليا در دست من است كه با ارائه شواهدي سعي كردهاند قتل او را يك خودكشي جلوه دهند. شواهد صحنه قتل همگي حكايت از غيرواقعي بودن خودكشي دارند.
شاید در مورد او شنیده باشید یا فیلم مستند آن را دیده باشید. مخلص کلام اینکه ادواردو در میان خانواده ای مسیحی و خویشاوندانی یهودی، مسلمان شده بود و این برای وارث ثروت های کلان خانواده آنیلی جرم و خطری بزرگ محسوب می شد و همین مسلمانی بود که باعث شهادت وی شد
به عقيده من كسي از آشنايان خانواده انيلي يا افرادي كه در منزل آنها رفت و آمد ميكردهاند، ادواردو را در خانه به قتل رسانده و سپس جنازه او را به زير پل انتقال دادهاند. من براساس مدارك و مستندات ميتوانم اين امر را اثبات كنم. انگيزههاي قتل به عقيده من بيشتر از يكي هستند؛ 1- به قدرت رسيدن ادواردو در فيات به اين معنا بود كه دست بسياري از قدرتهاي مافيايي و جنايتكار از اين كارخانه بسيار مهم قطع ميشد چرا كه او قطعا دستور بسياري از لابيهاي قدرت خارجي و داخلي را اجرا نميكرد. 2- همه ميدانستند كه او با ارتباط اقتصادي همهجانبه با لابي صهيونيسم روسيه به شدت مخالف بود و قطعا داماد خانواده انيلي كه از افراد بانفوذ و ثروتمند روسيه بود، هرگز نميتوانستاين مخالفت ادواردو را بپذيرد.
افزودن دیدگاه جدید