او برای رضای خدا هر کاری را انجام میداد و برایش اهمیتی نداشت که دیگران از کارهای او آگاه شوند
او برای رضای خدا هر کاری را انجام میداد و برایش اهمیتی نداشت که دیگران از کارهای او آگاه شوند
به گزارش دفتر رسانه و ارتباطات نهضت استادی بسیج قزوین ، از سلسله مباحث سیره و سبک زندگی شهدا که به همت معاونت بانوان بسیج اساتید استان قزوین و همکاری اندیشکده سبک زندگی ایرانی اسلامی و دانشگاه بین المللی امام خمینی ره برگزار می گردد این هفته
کتاب عاشقم کن درباره زندگی شهید امیر حاج امینی است . که ارائه آن توسط نگار ذکایی صورت گرفت .
شهید امیر حاج امینی در روز ۵ دی ماه سال ۱۳۴۰ در روستای علیشار از توابع شهرستان زرندیه (که پیشتر جزء شهرستان ساوه بود) به دنیا امد . تحصیلات خود را تا پایان دوره متوسطه ادامه دادو سپس به جبهه های جنگ روانه شد .به عنوان بیسیم چی در عملیات ها شرکت می کرد
شهید امیر حاج امینی، تمایلی به شهرت و معروف شدن نداشت. درواقع باورش به چنین اصلی این بود که اگه کاری را با خلوص نیت برای خدا انجام دهی؛ او تو را عزیز می کند و درنهایت، همین خصلت شهید امیر حاج امینی موجب معروف شدن عکس شهادتش گردید. او برای رضای خدا هر کاری را انجام میداد و برایش اهمیتی نداشت که دیگران از کارهای او آگاه شوند. یکی از دیگر خصلت های شهید امیر حاج امینی، حساسیت نشان دادنش نسبت به بچه های یتیم بود، او همیشه به یتیمان کمک میکرد.
برادر شهید نقل می کند روزی سرمزار امیر نشسته بودم دیدم جوانی با ظاهری حزباللهی مانند کنار من آمد و گفت: «شما با این شهید نسبتی دارید؟!» گفتم: «من برادرش هستم»، او گفت: «حقیقتش من از اول مسلمان نبودم اما بنا به دلایلی به اجبار و به ظاهر مسلمان شدم اما قلباً مسلمان نشده بودم تا اینکه برحسب اتفاق عکس برادر شما را دیدم، وقتی عکس را دیدم حال عجیبی به من دست داد. انگار این عکس با من حرف میزد، پس از آن قلباً به اسلام روی آوردم و الآن مدتی است که هر پنجشنبه به اینجا می آیم.
در روز ۱۰ اسفند ماه سال ۱۳۶۵ در عملیات کربلای ۵ به درجه رفیع شهادت نائل آمد . دو عکس از او پس از کشته شدن و برای مادرش گرفته شده که بعدها به عنوان تاثیرگذارترین عکسها در جریان جنگ ایران و عراق شناخته شدند
در وصیت نامه شهید امیر حاج امینی پس از سلام بر خدا و شهیدان خدا و بندگان پاک و مخلص اوذکر شده : بعد از مدتها کشمکش درونی که هنوز هم آزارم میدهد، برای رهایی از این زجر، به این نتیجه رسیدهام و آن در این جمله خلاصه میشود: خدایا! عاشقم کن.
از این که بنده بد و گنه کار خدایم، سخت شرمنده ام و وقتی یاد گناهانم می افتم، آرزوی مرگ می کنم؛ ولی باز چاره ام نمی شود. به راستی که (ان الانسان لفی خسر) هیچ برگ برنده ای ندارم که رو کنم
از شما تقاضامندم که چند موضوع زیر را همیشه بخاطر بسپارید:
هرگز دروغ نگویید، زود قضاوت نکنید، گذشت و ایثار داشته باشید.
خدایا ماراببخش وبیامرز!
خدایا عاقبت بخیرمان کن!
خدایا ماراآنی به خوئمان وامگذار!
خدایا معرفت شناخت را به ماعطا کن!
آمین یا رب العلمین
بنده ی حقیر امیرحاج امینی
یادش به نیکی و راهش ر رهرو باد
افزودن دیدگاه جدید